نبیذ

آسوده تنی که با تو پیوست...

نبیذ

آسوده تنی که با تو پیوست...

وَ لَمْ أکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقیّاً...
[زکریا گفت] و من هرگزخود را از دعا به درگاه تو محروم و ناامید ندیده‌ام‌‌‌...
"مریم/چهار"

نویسندگان
پیوندها

و لک الحمد علی حسن بلائک

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۲۰ ب.ظ

مناجات‌الشاکرین را میخوانم و آرام نمیگیرم. میماند یک شبانه‌روز دلتنگی و صحبت خسته‌ی تلفنی ده‌دقیقه‌ای آخر شب که کوتاه‌ترش میکنم تا بخوابی. میماند تخم‌های ترد و نازک بغض که مدام تکثیر میشوند.

: چطور آن بقیه دلتنگی زن و بچه‌هایشان را تاب میاورند؟ ما آدم نیستیم یا آن‌ها هیولا شده‌اند؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۲۶
مهدیه فاتح

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی