مناجاتالشاکرین را میخوانم و آرام نمیگیرم. میماند یک شبانهروز دلتنگی و صحبت خستهی تلفنی دهدقیقهای آخر شب که کوتاهترش میکنم تا بخوابی. میماند تخمهای ترد و نازک بغض که مدام تکثیر میشوند.
: چطور آن بقیه دلتنگی زن و بچههایشان را تاب میاورند؟ ما آدم نیستیم یا آنها هیولا شدهاند؟