توی آژانس به سمت دور مدرسه نشستهام و مینویسم. گلویم از چنگهای بغض خالی نمیشود...ماههای پر فشار پیش رو، دو ماه سنگینی که به سختی گذشت، مریضم کردهاند. هر گوشهای هجوم درد است و تنهایی...
توی آژانس به سمت دور مدرسه نشستهام و مینویسم. گلویم از چنگهای بغض خالی نمیشود...ماههای پر فشار پیش رو، دو ماه سنگینی که به سختی گذشت، مریضم کردهاند. هر گوشهای هجوم درد است و تنهایی...