عرفت الله بِفَسخِ العَزائم و حَلّ العقود و نَقضِ الهِمَم
همه، رابطه ی نزدیک و خوبی با خیال ندارند. اما آنها که دارند میدانند وقتی از میان هزارها، یک خیال را زاییدی ناجار از پروریدن آنی؛ زاییدن و پروریدن و رفتن تا بی انتهای بطن گردابش.
دوستت دارم که همه ی خیالهای دردانه و عزیزم را نقش بر آب میکنی. دوستت دارم که نشانم میدهی برایم برنامه ای داری غیر از آنچه دلم میخواهد. دوستت دارم که رهایم نمیکنی و اگر در مسیر یگانه ی خودت نباشم آشفته ام میکنی. گاهی فکر میکنم اینکه در زمانهای متفاوت به آدمها چیزهای مختلفی میدهی و در زمانهای متفاوت چیزهای مختلفی را از آنها میگیری، یعنی داری ما را بر اساس تفاوتهایمان تربیت میکنی. هیچ کس به قدر تو تفاوت من را با بقیه نفهمیده بود و نخواهد فهمید. دوستت دارم که به یک فرمان "کن"، مرا آوردی و انسان کردی.