نبیذ

آسوده تنی که با تو پیوست...

نبیذ

آسوده تنی که با تو پیوست...

وَ لَمْ أکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقیّاً...
[زکریا گفت] و من هرگزخود را از دعا به درگاه تو محروم و ناامید ندیده‌ام‌‌‌...
"مریم/چهار"

نویسندگان
پیوندها

نجوا

جمعه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۵۸ ب.ظ

نه، نه، نه

تو تنها اقاقیای یادبود منی

که به خاطر مزار، نروییده‌ای...


*شادم. اما کسی چه میداند عمر شادیها چقدر میپاید؟ ریشه‌ی شادی‌ام از کدام چشمه‌ آب میخورد؟ خوش به حال ابن‌الوقتی‌ات عزیزم! حسود این حال تو ام...

یا رب. شادی بی‌قید خوش‌عاقبت روزیمان کن. پشتگرمی به خود خود خودت را. اهل دنیا نشدن را روزی همیشه‌ی ما کن. ما گرسنه‌ی همین یک لقمه‌ایم.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۲۸
مهدیه فاتح

نظرات  (۱)

اگه بدونی. چه منتظر بودم روزی بنویسی شادم. بعد همه تلخی‌هایی که داشت جانت رو می‌خورد. 
پاسخ:
فدات بشم من...شادی به دل تو باشه عزیزم :*

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی