حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۴۴ ب.ظ
گفتم: «برای گریه، جایی سراغ داری؟»
گفتی:« بله! همینجا! باران اگر ببارد...»*
پ.ن: و کذلک ننجی المؤمنین...تو اگر خدای یونس و مؤمنانی، خدای توبهی داوود هم هستی...خدای ما ریزهمیزهها. دلخوشی و کس و کار و شغل و سرمایهی ما. ما که فقیر توایم.دست گیر، خدا جان!
* شعر از محمد رمضانی فرخانیست. ضمیر گفتم و گفتی را من جا به جا کردم.
۹۴/۰۶/۳۰